تکنولوژی آموزشی

خلاصه کتاب برنامه درسی به سوی هویت های جدید(شرحی بر نظرات معاصر برنامه درسی)

هویت سیاسی برنامه درسی

 

—            هویت سیاسی برنامه درسی یکی از مهمترین قلمروهای این حوزه به حساب می آید که عمده تلاش های صورت گرفته در این حوزه از دهه 1970 شروع شده و دارای ماهیتی مارکسیستی و نئو مارکسیستی میباشد .از دیدگاه صاحبنظران اندیشه سیاسی،برنامه درسی امری سیاسی است و درک جامع وکامل آن نیازمند توجه به زمینه ها و بسترهای در برگیرنده آن است.

—            نظریه پردازی انتقادی بر آن است تا از طریق تلاشها و اقدامات پژوهشی، تناقضات موجود در نظام آموزش مدرسه و سرمایهداری را روشن سازد این قلمرو مطالعه برنامه درسی دارای هدف دیگری نیز هست و آن عبارت است از بیاعتبار ساختن و رد دو اسطوره لیبرالیسم:

—             ١-تعلیم و تربیت یک فعالیت خنثی و بی طرف است.

—            2. تعلیم و تربیت یک فعالیت غیرسیاسی است.

 

           مولفه های بنیادی نظریه انتقادی

—            نظریه بازتولید

 ایدئولوژی

  برنامه درسی پنهان

 سلطه

 نظریه مقاومت

 فرهنگ عامه

  هویت

 

— نظریه بازتولید

 

—            مدارس دانشآموزان را بر ورود به نظام موجود اقتصادی آماده میکنند و اینکار از طریق انطباق و همخوانی بین ساختار مدرسه و ساختار تولید صورت میپذیرد.

  ساختار روابط اجتماعی در تعلیم و تربیت نه تنها بچهها را به نظم موجود در محیط کار عادت میدهند بلکه انواع مختلف رفتار شخصی، شیوههای عرضه و بیان خود، تصور از خود و هویتهای مربوط به طبقه اجتماعی که عناصر مهم و اساسی کفایت شغلی محسوب میشوند را در آنها پرورش میدهند.

 

                ایدئولوژی

—            ایدئولوژی به عنوان راهی برای نگریستن به جهان، مجموعهای از ایدهها، انواع مختلف فعالیتهای اجتماعی و آداب و رسوم است که ما مایلیم به عنوان امری طبیعی و موجه و مقبول بپذیریم

 آداب و رسوم، عادات، باورها و ارزشها اغلب در قالب برداشتهای غیرمنظم افراد از جایگاهشان در نظم اجتماعی فرهنگی ایجاد میشود و از این طریق آنها را متقاعد میکند که آن جایگاه را بپذیرند و روابط ناعادلانه مربوط به قدرت و تسلط را پنهان و مخفی کنند این امر را میتوان در برخی اوقات سلطه ایدئولوژیک نامید.

 

              برنامه درسی پنهان

    برنامه درسی پنهان به مجموعهای از نتایج و جنبههای ناخواسته اما کاملاً واقعی فرایند آموزش مدرسهای اشاره میکند.

 

          سلطه

 گرامسی سلطه را در دو برداشت زیر بکار گرفت:

١-سلطه به فرایندی از غلبه و تسلط اشاره میکند که بوسیله آن طبقه حاکم تلاش میکند تا کنترل سیاسی خود را بر روی دیگر طبقات از طریق رهبری عقلانی و اخلاقی اعمال کند (برداشت مارکس و انگلس)

     ٢-سلطه همچنین به استفاده از زور و ایدئولوژی برای بازتولید روابط طبقاتی مورد استفاده قرار میگیرد

 

                   نظریه مقاومت

   از دیدگاه ژیرو و مک لارن، پداگوژی انتقادی تا اندازهای از طریق صدا یا از طریق داستانهایی که معلمان و دانشآموزان به هم میگویند بیان میشود و از این رهگذر صدا به عنوان عنصری کلیدی در پداگوژی انتقادی تبدیل میشود. صدا در حقیقت دستور زبان فرهنگی و دانش زمینهای است که معلمان و دانشآموزان برای فهم و درک تجربه به کار میگیرند.

 

      فرهنگ عامه

            مهمترین نشانه حرکت از نظریه بازتولید و مقاومت به سوی سیاستهای فرهنگی عبارت باشد از پژوهش در خصوص فرهنگ روزمره یا عامه  به عنوان یک ظرفیت مقاومت     

 

     هویت

 کارکرد اصلی مدرسه عبارتست از جدا کردن، برهنه سازی دانش آموزان و آنچه متعلق به اوست و بازسازی و تجدید هویت او بر اساس بینش و تفکر سلطه گرایانهای است که به عنوان نظم اجتماعی مسلط وجود دارد. از اینرو برای بچههای طبقه کارگر، اطاعت از برنامه درسی به معنای داشتن آرزوی تحرک اجتماعی است.

 

         برجسته ترین اندیشمندان اندیشه سیاسی برنامه درسی 

 

—             پائولو فریر

—            مایکل اپل

—            پاول ویلیس

—            هنری ژیرو

—            پیتر مک لارن

—            جسی گودمن

—             رامین فرهمند پور

                  

پائولو فریر

 

—            دیدگاهش در خصوص آنچه که او فرهنگ سکوت مینامید به او این امکان را داد تا به عنوان یک مصلح اجتماعی ایفای نقش کند. وی در سال ١٩٧٠ اولین اثرش را به زبان انگلیسی تحت عنوان پداگوژی ستمدیدگان منتشر  منتشر کرد که در آن اصول عمده تفکراتش را به تصویر کشیده بود از جمله:

 

—            ١-دنیای حرفهای انسان امری است که آدمی بدان وسیله دنیای خود را تغییر میدهد و بر اساس چنین عملکردی است که میتواند به سوی زندگی کاملتر و تمکن بیشتر فردی و جمعی حرکت کند.

—            ٢-هر فرد انسانی، صرفنظر از اینکه در فرهنگ سکوت مورد غفلت قرار گرفته و به حاشیه رانده شده، میتواند در مواجهه مبنی بر گفتگو با دیگران به صورت انتقادی به جهان بنگرد.

—            ٣-با تدارک لازم برای فقرا در راستای چنین مواجههای، بتدریج افراد میتوانند واقعیت شخصی و اجتماعی و نیز تناقضات موجود در آن را درک کنند و از برداشتهای خود از واقعیت آگاه شوند و با آن به صورت نقادانه برخورد کنند.

 

ستمگر/ستم دیده

—            در تلاش اولیه برای آزادیسازی افراد تحت ستم اغلب ستمدیدگان برای پیروی از ستمگر تلاش میکنند و انجام این نقش را به عنوان بهترین الگوی انسانیت قلمداد میکنند. برای شکستن این حرفه باید انقلابی در باورها و عقاید صورت پذیرد

 

       این امر از طریق آ. پ ستمدیدگان صورت میگیرد. 

      آ.پ ستمدیدگان از دیدگاه فریر دارای دو مرحله است:

—            ١- ستمدیدگان دنیای ستم را آشکارا درک میکنند و از طریق عمل انتقادی خود را متعهد به تغییر آن میکنند.

—            ٢- آ.پ از تعلق انحصاری به طبقه ستمگر رهایی مییابد و مبدل به آ.پ برای تمام مردم در فرایند آزادسازی میگردد

             بانکداری آموزشی

    الگوی بانکداری دانشآموزان را در تفکر انتقادی درگیر نمیکند از دانشآموزان میخواهد منفعل و سازگار باشند تا از این رهگذر اهداف ظلم و ستم متحقق شود این الگو از خلاقیت جلوگیری کرده و در مقابل گفتگو مفاهیم مقاومت میکند.

              عمل مبتنی بر گفتگو

             به نظر فریر یادگیرنده برای حرکت از فردی منفعل به فاعل باید در عمل مبتنی بر گفتگو با معلم مشارکت کند. عمل مبتنی بر گفتگو دارای دو بعد تفکر و عمل است 

—            آموزش و پرورش عاملی   برای بازتولید نابرابری

—            دانش به عنوان نوعی سرمایه

—            نقش برنامه درسی پنهان در بازتولید

 

پاول ویلیس

— مفهوم مقاومت

— مطالعه بر روی کودکان طبقه کارگر

هنری ژیرو

   نقد جامعه سرمایه داری غرب

 نقش مدارس در پداگوژی انتقادی

 نقش معلمان در پداگوژی انتقادی

    نقش برنامه های درسی در پداگوژی انتقادی

 

—            به نظر ژیرو: آگاهی طبقات زیردست برابر است با قیام برای براندازی سلطهگران است.

—            او همانند سایر نظریه پردازان حوزه اندیشه سیاسی برنامه درسی توجه خود را به تجزیه و تحلیل در مقیاس وسیع اجتماعی، سیاسی اقتصادی معطوف کرده و کمتر به ابعاد خرد در تدریس پرداخته است. برداشت او از وضع جامعه سرمایهداری غرب باعث شده که او پداگوژی انتقادی را به عنوان راه حل اصلی بداند.

 

—            پداگوژی انتقادی چیست؟ از دید ژیرو سئوال اصلی این است که علایق، سلایق، آینده و داستان چه کسانی در مدرسه مورد توجه قرار میگیرد؟

 

—            نقش مدارس در پداگوژی انتقادی:

—            مدارس در حقیقت باید به عنوان مکانهایی راهبردی برای تعیین و مشخص کردن مسائل اجتماعی در نظر گرفته شوند مکانهایی که در آنها دانشآموزان امکان فهم و تمرین حقوق و مسئولیتهای یک شهروند نقاد را در اشکال مختلف یادگیری اجتماعی داشته باشند تا از این رهگذر قابلیتهای انسانی نظیر غمخواری و رحم، همدردی، همبستگی و اتحاد در آنها پرورش یابد مدارس باید ارزشهای علمی را در افراد توسعه دهد نه اینکه صرفاً فردگرایی افراطی، رقابت و مصرف‌‌گرایی فکری را ترویج کنند.

 

—            نقش معلمان در پداگوژی انتقادی:

    معلمان باید برنامههای درسی را به نحوی تدوین کنند که منابع فرهنگی که دانشآموزان با خود به مدرسه میآورند را به حساب آورده و نظم و سازمان دهند این امر نه تنها به معنای جدی گرفتن و حداکثر استفاده از زبان، داستانها و سرگذشت بچهها و تجربیات آنها بلکه در هم تنیده کردن و تلفیق آنها با پویاییهای زندگی روزمره است.

 

—            نقش برنامههای درسی  در پداگوژی انتقادی:

  بر اهمیت پرورش سوادهای چندگانه تاکید دارد ما باید آندسته از سوادهای اجتماعی را در بچهها پرورش دهیم که کاربردی، فرهنگی و انتقادی هستند.

 

     در این برداشت را به سوادهای نیاز داریم که هم اهمیت تفاوتهای فرهنگی و هم اهمیت افراد را در ارتباط با مرزهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد توجه و تاکید قرار دهد.

 

پیتر مک لارن

      پروفسور مطالعات برنامه درسی در دانشکده تحصیلات

   تکمیلی دانشگاه کالیفرنیای لوس آنجلس

از دید مک لارن هدف اصلی پداگوژی انتقادی عبارتست از کمک به تواناسازی در قالب چنین چشماندازی فرهنگ و تعلیم و تربیت بعنوان حوزههای تلاش بهم پیوسته نگریسته میشوند

 

—            فرهنگ عامه و برنامه درسی

 

   فرهنگ الگوی معانی ویژهای است که در طی زمان و تاریخ در نهاد گنجانده شده و منتقل شده است نظامی که از تصورات و ادراکات به ارث رسیده که به شکل نماد بیان میشود و بوسیله آن آدمیان دانش خود را درباره زندگی و نگرش خود نسبت به آن را توسعه و حفظ میکنند

 

 پداگوژی انتقادی و پست مدرنیزم

      او سعی کرد تا مباحث پست مدرنیزم را وارد تئوری انتقادی کند. او بر این باور است که یکی از جنبههای پست مدرنیزم این است که در آن معنا از نماینده جدا میشود به عبارت سادهتر تصویر و برداشت از واقعیتی خاص از آن واقعیت جدا میشود و از اینرو به جای یک فاعل شناسایی دارای فاعل شناسایی متعدد میشود با عنایت به این زمینه تاریخی و فرهنگی، چالش پست مدرن برای مربیان انتقادی این است که موضعگیری در خصوص مسائل مرتبط با رنج انسانی، سلطه، ستم و... محکوم به درک و فهم است که دانش همیشه ناقص، مفروضانه و جانبدارانه است. به طور کلی مکلارن بر آن است تا پداگوژی انتقادی را به عنوان ایدهای انعطاف پذیر در برابر ایدههای پساساختارگرایی و پست مدرن نشان دهد

 

—            از نظر مکلارن پداگوژی انتقادی اساساً یک فراپداگوژی که دارای ریشههای اخلاقی و نظری است. موضع اخلاقی مبتنی بر برخورد است از همه ما به عنوان معلم، والدین، دانشآموز و مدیر است که به عنوان شهروندان انتقادی در راستای تغییر و توزیع نادرست ثروت و منابع، بینواسازی کودکان و ترویج فقر از طریق ساختارهای اقتصادی موجود تلاش کنیم

 

پداگوژی تفاوت

 

وی  طرفدار اختلاف عقیده بدون خشونت، توسعه و بسط فلسفه مبتنی بر عمل انتقادی بر اساس انسانگرایی مارکسیستی، مطالعه جنبشها و تفکرات انقلابی و اجتماعی و تلاش برای دموکراسی سوسیالیستی است. پداگوژی انتقادی ناشی از تلاش طبقه محروم در سطح ملی و بینالمللی است

 

جسی گودمن

 

تاکید بر کاربردی بودن  پژوهش های سیاسی

 

—            . نگرانی اصلی گودمن این است که نظریه پردازان سیاسی با رد منطق فنی از تدارک هرگونه کمک عینی و ملموس به معلمان بازمانند. به عبارت روشنتر این معلمان با تمرکز بر پویاییهای اقتصادی، اجتماعی در پژوهش برنامه درسی مسائل عینی و فوری موجود در محیطهای آموزشی موردغفلت قرار میدهند.

 

ارایه نظریه هماهنگی

           نظریه همان تلاش میکند تا اجتماعی صمیمی در بین افراد ایجاد کند و امور مختلف از طریق مذاکره حل و فصل شود و شاید مهمترین راهبرد مورد استفاده برای توسعه قدرت در هماهنگی عبارت از تاکید بر پیوندهای اجتماعی بین دانشآموزان و معلمان و مدیران باشد که از طریق:

 

—            ١-ایجاد یک هویت جمعی در بچهها

 

—            ٢٢-تدریس ارزشهای مسئولیتپذیری جمعی به دانشآموزان

 

—            ٣-کاهش آگاهانه قشربندیها بین معلمان و دانشآموزان

 

     صورت میگیرد

 

      برنامه درسی هماهنگ:

 

 

 

—            آزادی بیشتر مدارس دولتی در عوض مسئولیت بیشتر است.

 

—            از آنجا که بچهها پیام آموزههای فردگرایی قدرتمندی را در فرهنگ ما دریافت میکنند مهم است که هر موقع فرصت دست داد از بچهها خواسته شود تا ارتباط داشتن با دیگران را برای یادگیری و رفتن به مدرسه مدنظر قرار دهند این منطق ارتباطی بر این دیدگاه تاکید میکند که بچهها باید یاد بگیرند که به برخی هدفهای فردی بلکه به نوعی مسئولیت اجتماعی دست یابند.

 

—            شبکه سازی:

 

     در نهایت آنچه که او برای غلبه بر بدبینی و نیاز مسائل و مشکلات دیگر پیشنهاد میکند عبارتست از اینکه مدارس از جداسازی و ایزوله شدن خود رها و آزاد شوند به عبارت روشنتر چنین مدارس پیشرفتگرایی میتوانند با یکدیگر در تماس باشند و حتی نوعی شبکه ایجاد کنند.

 

رامین فرهمند پور

 

—            استاد دانشگاه کولگیت و شاگرد پیتر مک لارن

 

—             تدریس بر اساس پاسداشت فرهنگ های بومی

 

—             تدریس بر علیه جهانی شدن

 

 

 

http://mahabadedu.blogfa.com/post/9

  • مریم عقلایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی